در آغاز، خدا آسمانها و زمین را آفرید. زمین بیشکل و خالی بود،
و تاریکی بر روی ژرفا؛ و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت.
خدا گفت: «روشنایی باشد،» و روشنایی شد. خدا دید که روشنایی نیکوست،
و خدا روشنایی را از تاریکی جدا کرد. خدا روشنایی را ’روز‘ و تاریکی را ’شب‘ نامید.
شامگاه شد و بامداد آمد، روز اوّل. و خدا گفت: «فَلَکی باشد میان آبها، و آبها را از آبها جدا کند.»
پس خدا فَلَک را ساخت و آبهای زیر فَلَک را از آبهای بالای فَلَک جدا کرد. و چنین شد.
خدا فَلَک را ’آسمان‘ نامید. شامگاه شد و بامداد آمد، روز دوّم.
و خدا گفت: «آبهای زیر آسمان در یک جا گرد آیند و خشکی پدیدار شود.» و چنین شد.
خدا خشکی را ’زمین‘ و اجتماع آبها را ’دریا‘ نامید، و خدا دید که نیکوست.
آنگاه خدا گفت: «زمین نباتات برویاند، گیاهانی که دانه تولید کنند
و درختان میوهای که بر حسب گونۀ خود میوۀ دانهدار بیاورند، بر روی زمین.» و چنین شد.
زمین نباتات رویانید، گیاهانی که بر حسب گونۀ خود دانه تولید میکردند،
و درختانی که بر حسب گونۀ خود میوۀ دانهدار میآوردند.
و خدا دید که نیکوست. شامگاه شد و بامداد آمد، روز سوّم.
پیدایش 1:1-13
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر