۱۳۹۹ بهمن ۲۱, سه‌شنبه

کلام خداوند


 در آغاز کلام بود و کلام با خدا بود و کلام، خدا بود؛ همان در آغاز با خدا بود.

 همه چیز به واسطۀ او پدید آمد، و از هرآنچه پدید آمد، هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت.  

در او حیات بود و آن حیات، نور آدمیان بود.

 این نور در تاریکی می‌درخشد و تاریکی آن را درنیافت. 

 مردی آمد که از جانب خدا فرستاده شده بود؛ نامش یحیی بود.

 او برای شهادت دادن آمد، برای شهادت بر آن نور، تا همه به واسطۀ او ایمان آورند. 

او خودْ آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد. 

آن نور حقیقی که به هر انسانی روشنایی می‌بخشد، براستی به جهان می‌آمد.  

او در جهان بود، و جهان به واسطۀ او پدید آمد؛ 

امّا جهان او را نشناخت. او به مُلک خویش آمد، 

ولی قومِ خودش او را نپذیرفتند. امّا به همۀ کسانی که او را پذیرفتند، 

این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی به هر کس که به نام او ایمان آورْد؛ 

آنان که نه با تولدی بشری، نه از خواهشِ تن و نه از خواستۀ یک مرد، بلکه از خدا تولد یافتند.  

و کلام، انسان شد و در میان ما مسکن گزید.

 ما بر جلال او نگریستیم، 

جلالی شایستۀ آن پسر یگانه که از جانب پدر آمد، پر از فیض و راستی.


یوحنا 1:1‭-‬14 

هیچ نظری موجود نیست: