مهاجرت، به عنوان یکی از پدیدههای مهم اجتماعی، در تاریخ بشر همواره نقشی پررنگ داشته است. انسانها در جستجوی زندگی بهتر، امنیت بیشتر و فرصتهای تازه، همواره مرزها را پشت سر گذاشتهاند. اما در ایران امروز، مهاجرت دیگر تنها انتخابی داوطلبانه یا تجربهای برای کشف ناشناختهها نیست؛ بلکه برای بسیاری، به تصمیمی ناگزیر و گاه به آخرین راهحل برای بقا تبدیل شده است. آمارها و گزارشهای بینالمللی نشان میدهند که موج مهاجرت ایرانیان در دو دهه اخیر رشدی بیسابقه داشته و طیف گستردهای از اقشار جامعه را شامل میشود؛ از نخبگان علمی و هنری گرفته تا کارگران، زنان، جوانان و حتی خانوادههای کامل. نخستین و شاید ملموسترین عامل مهاجرت در ایران، بحران اقتصادی است. تورم بالای ۴۰ درصد، کاهش شدید ارزش ریال، و نرخ بیکاری قابل توجه در میان جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، شرایطی را ایجاد کرده که بسیاری آیندهای روشن برای خود و خانوادهشان متصور نیستند. در سالهای اخیر، شاخص فقر در برخی استانها به بیش از ۵۰ درصد رسیده و قدرت خرید مردم به شدت کاهش یافته است. این وضعیت، همراه با عدم اطمینان نسبت به ثبات اقتصادی، سبب شده است که حتی طبقه متوسط نیز به فکر مهاجرت بیفتد. در کنار این بحران اقتصادی، ساختار ناکارآمد حکومتی و فساد سازمانیافته نقش پررنگی در تشدید انگیزههای مهاجرت ایفا میکند. بسیاری از فرصتهای اقتصادی در اختیار نهادهای وابسته به قدرت سیاسی قرار دارد و فضای کسبوکار با موانع متعدد قانونی و اداری روبهرو است. گزارشهای بینالمللی ایران را در میان کشورهای با رتبه پایین از نظر شفافیت و سهولت کسبوکار قرار میدهد. در چنین شرایطی، نوآوری و کارآفرینی عملاً با سدهای متعدد مواجه است و بسیاری از متخصصان ترجیح میدهند توان و سرمایه خود را به کشوری منتقل کنند که بستر رشد برای ایدهها و مهارتهایشان فراهم باشد. اما شاید هیچ عاملی به اندازه نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران، افراد را به ترک وطن وادار نکند. بازداشتهای خودسرانه، محاکمههای ناعادلانه، فشار بر فعالان مدنی، سرکوب آزادی بیان و محدودیتهای شدید علیه زنان و اقلیتها، تصویری از جامعهای را نشان میدهد که در آن امنیت فردی و آزادیهای اساسی به شدت محدود شده است. اعتراضات سالهای اخیر و سرکوب خشونتآمیز آنها که به کشته و زخمیشدن صدها شهروند انجامید، نمونه بارزی از این فضای بسته است. ازمانهای حقوق بشری بارها نسبت به وضعیت آزادیهای اساسی در ایران هشدار دادهاند. محدودیت رسانهها، کنترل شدید اینترنت، اعمال تبعیض علیه اقلیتهای قومی و مذهبی، و محرومیت زنان از بسیاری حقوق برابر، از جمله مواردی است که بهطور مکرر در گزارشها ذکر شدهاند. این وضعیت سبب شده است که برای بسیاری از ایرانیان، امکان تحقق رویاهای شخصی و شغلی تنها در خارج از مرزها ممکن به نظر برسد. گرچه مهاجرت برای بسیاری به معنای فرار از فشارها و مشکلات داخلی است، اما زندگی در کشور مقصد نیز چالشهای خاص خود را دارد. ایرانیان مهاجر با مشکلاتی همچون یادگیری زبان، یافتن شغل متناسب با تخصص، سازگاری فرهنگی، و گاه تجربه تبعیض و نژادپرستی مواجهاند. بسیاری از مهاجران با بحران هویت، دلتنگی برای خانواده و احساس انزوا دستوپنجه نرم میکنند. علاوه بر این، برخی حتی در خارج از کشور نیز از تهدیدهای سیاسی در امان نیستند و گزارشهایی از ربودن یا تهدید مخالفان توسط عوامل جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف منتشر شده است که احساس ناامنی را حتی در تبعید نیز زنده نگه میدارد. با توجه به روند رو به رشد مهاجرت ایرانیان، نقش جامعه جهانی و سازمانهای مدنی در حمایت از این مهاجران و پناهندگان بیش از پیش اهمیت یافته است. ارائه مشاورههای حقوقی، تسهیل دسترسی به آموزش زبان و بازار کار، و ایجاد شبکههای حمایتی از جمله اقداماتی است که میتواند مسیر دشوار سازگاری با زندگی جدید را برای آنان هموارتر سازد. بر اساس گزارشها، در سال ۲۰۲۴ بیش از ۱۱۰ هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاههای خارج از کشور تحصیل کردهاند و حدود ۲۵ درصد اعضای هیئت علمی دانشگاهها کشور را ترک گفتهاند. در شاخص ادراک فساد، ایران با امتیاز ۲۳ از ۱۰۰ در میان کشورهای دارای فساد بالا قرار دارد. همچنین نظرسنجیها نشان میدهد که تا ۸۰ درصد جوانان ایرانی تمایل به مهاجرت دارند. این آمارها تنها بخش کوچکی از واقعیت هستند و تصویر کاملتری از بحرانی میسازند که کشور با آن روبهروست. مهاجرت ایرانیان امروز نتیجه انباشت بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. تا زمانی که اصلاحات اساسی در حوزه حکمرانی، عدالت اجتماعی و توسعه پایدار صورت نگیرد، این روند ادامه خواهد داشت. مهاجران ایرانی اگرچه از وطن دور میشوند، اما پیوندهای عاطفی و فرهنگی آنان با ایران همچنان پابرجاست و امید به بازگشت در شرایطی بهتر، در دل بسیاری زنده است.
Mitglied Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran VVMIran e.V. عضو کانون دفاع از حقوق بش
- omidberahayee.blogspot.com
- این وبلاگ جهت اطلاع رسانی به هم نوعان خود در مورد داشتن حق آزادی بیان و عقیده راه اندازی شده است. باشد که همه انسانها با به خاطر سپردن این اعلامیه حقوق بشر حقوق خود را شناخته و در راه یادگیری و آموزش آن تلاش کنند تا همواره بتوانیم دنیایی بدون ترس از خود بودن و سراسر از آزادی برای خود و دیگران بسازیم. ماده 18: حق آزادی عقیده هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرمند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده وایمان میباشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر کس میتواند از این حقوق یا مجتمعأ به طور خصوصی یا به طور عمومی برخوردار باشد.
